بابک@

پر غرور میرفت طوری که انگار صف کشیده بودند برای داشتنش...
آخرین بار که دیدمش او از تنهایی دق کرده بود و من از نداشتنش!
دیدگاه ها (۰)

بابک@

بابک@

بابک@

بابک@

نون حلال در آوردن چقد سخت شده!تو خبرها قبلا میخوندیم بابا بر...

تو این هجوم درد تنهایی یه مردغم نبودنت با زندگیم چه کردروزای...

درخت نارنج ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط